نماز
اللهم عجل لولیک الفرج
سه شنبه 16 اسفند 1398برچسب:, :: 23:37 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

فصل دوم : اسرار و آثار نماز
آيات
16 - نماز بازدارنده از فحشاء و منكرات
واقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر:
نماز را برپا دار، زيرا نماز انسان را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد و ياد خدا بسيار بزرگتر است .
(سوره عنكبوت ، آيه 45)

17 - ياد خدا مايه آرامش دلها
الا بذكر الله تطمئن القلوب ؛
آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مى يابد.
(سوره رعد، آيه 28)

18 - نماز سبب رستگارى
قد افلح من تزكى ، و ذكر اسم ربه فصلى :
مسلما رستگار مى شود كسى كه خود را تزكيه كند، و نام پروردگارش را به ياد آورد و نماز بخواند.
(سوره اعلى ، آيات 14 و 15)

19 - نماز و ياد خدا
و اقم الصلوة لذكرى :
نماز را براى ياد من به پا داريد.
(سوره طه ، آيه 14)

20 - اهداف شيطان از بازداشتن نماز
انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسرو يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون :
شيطان مى خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند و شما را از ذكر خدا و از نماز بازدارد، آيا (با اين همه زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟
(سوره مائده ، آيه 91)



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1398برچسب:, :: 23:31 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

فصل اول : اهميت و فضيلت نماز
آيات
1 - نماز جزء برنامه هاى حكومت اسلامى
الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور ؛
ياران خدا كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را برپا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه امور از آن خداست .
(سوره حج ، آيه 41)

2 - نماز پيوند با خدا و پيوند با خلق
واقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و ماتقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله ان الله بما تعملون بصير ؛
نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد (با اين دو وسيله روح و جسم اجتماع خود را نيرومند سازيد و بدانيد) هر كار خيرى براى خود (در سراى آخرت ) از پيش مى فرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت ، خداوند به اعمال شما آگاه است .
(سوره بقره ، آيه 110)

3 - يكى از صفات متقين اقامه نماز است
الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون ؛
پرهيزكاران آنهايى هستند كه به غيب ايمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آن هاروزى داده ايم ، انفاق مى كنند.
(سوره بقره ، آيه 3)

4 - نماز، خصلت مؤ منين
والمؤ منون و المؤ منات بعضهم اولياء بعض ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة ؛
مردان و زنان با ايمان يار و ياور همديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نماز را برپا مى دارند.

5 - نماز همراه با مشورت
والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوة و امرهم شورى بينهم ؛
و آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا داشته و كارهايشان به طريق مشورت در ميان آنها صورت مى گيرد.
(سوره شورى ، آيه 38)

6 - نماز و تنبيه
ولاتصل على احد منهم مات ابدا و لاتقم على قبره انهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون ؛
بر هيچ يك از آنها كه بميرد، نماز نخوان و بر كنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش ) نايست ؛ چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند.
(سوره توبه ، آيه 84)


 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1385برچسب:, :: 23:12 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

نام كتاب : راز نماز (براى جوانان )
تاءليف : محسن قرائتى
تدوين : جواد محدّثى
فهرست مطالب 
 سخن ناشر
 اى مهربان خداى
 نماز، عبادتى بزرگ
 چرا عبادت ؟
 ريشه هاى عبادت
  1. عظمت خدا
  2. احساس نياز و وابستگى
  3. سپاس نعمت
  4. فطرت
 چگونه عبادت كنيم ؟
  1. آگاهانه باشد.
  2. عاشقانه باشد.
  3. خالصانه باشد.
  4. خاشعانه باشد.
  5 . مخفيانه باشد.
 شرايط تكليف
  1. بلوغ
  2. قدرت
  3. اختيار
  4. عقل
 عبادت ، در ترازوى سنجش
 شرايط صحّت عبادت
 شرايط قبولى عبادت
  1. در بُعد اعتقادى ، ((ايمان ))
  2. در بُعد سياسى ، ((ولايت ))
  3. در بُعد اخلاقى ، ((تقوا))
  4. در بُعد اقتصادى ، ((رسيدگى به محرومين ))
  5 . در بُعد اجتماعى ، ((خوش رفتارى ))
  6. در بُعد خانوادگى ، ((رعايت حقوق ))
 نشانه قبولى عبادت
 شرايط كمال عبادت
  1. مشكل تر بودن
  2. نظم و تداوم
  3. مهم تر بودن
  4. بركت داشتن
  5 . سبقت گرفتن
  6. نشاط و دوام
  7. بصيرت و يقين
 سيماى نماز
 نماز، سپاس نعمت
 ادب و آداب نماز
 مقدّمات نماز
  1. طهارت
  2. لباس و مكان نمازگزار
  3. شناخت قبله
  4. اذان
 مقارنات نماز
  1. نيّت
 نيّت چيست ؟
 اخلاص
  راه رسيدن به اخلاص
  نشانه هاى اخلاص
  1. عدم توقّع از ديگران
  2. توجّه به تكليف ، نه عنوان
  3. پشيمان نشدن
  4. عدم تاءثير استقبال يا بى اعتنايى
  5 . يگانگى ظاهر و باطن
  2. تكبير
  3. قرائت
 سوره حمد
 سوره توحيد
  4. ركوع
  5 . سجود
  6. ذكر سُبْحانَ اللّه
  7. قنوت
  8 . تشهّد
  9. سلام
 تعقيبات نماز
 تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام
 سجده شكر
 نماز جماعت
 عدالت پيشنماز
 نمازهاى ديگر
  1. نماز جمعه
  2. نماز باران
 آداب اين نماز از جمله عبارت اند از:
  3. نماز عيد
  4. نمازهاى نافله
 نافله ، نماز صبح ، دو ركعت ، پيش از نماز صبح .
 نافله ، نماز ظهر، هشت ركعت ، پيش از نماز ظهر.
 نافله ، نماز عصر، هشت ركعت ، پيش از نماز عصر.
 نافله ، نماز مغرب ، چهار ركعت ، بعد از نماز مغرب .
 نافله ، نماز عشا، دو ركعت نشسته ، پس از نماز عشا.
 نافله شب (نماز شب ) يازده ركعت ، پيش از اذان صبح كه هشت ركعت آن ، نافله شب نامدارد و دو ركعتش به نام نماز شَفع و يك ركعت هم به نام نماز وَترمشهور است
 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

نماز از ديدگاه قرآن



 

در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛ و هنگامي كه به نماز ميايستند از روي كسالت ميايستند...».«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛ و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست.

نماز در تمام اديان الهي به عنوان برترين آيين عبادي و ركن معنويّت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهيم(ع) چنين بوده است كه: «ربّ اجعلني مقيم الصلوة و من ذريّتي...؛1 پروردگارا، من و ذريّهام را برپا دارنده نماز قرار ده». به حضرت موسي(ع) در كوه طور خطاب شد: «انّني انا الله لا اله الاّ أنا فاعبدني و اقم الصّلوة لذكري؛همانا من الله هستم، معبودي جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من برپا دار».

حضرت عيسي(ع) ميگويد: «... و اوصاني بالصّلوة والزّكاة ما دمت حيّا؛3... و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زندهام كرده است».

و در چند جاي قرآن سخن از ميثاق بنياسرائيل است كه بخشي از موادّ آن اقامه نماز است.4

در آيين مقدّس اسلام نيز «نماز» جايگاه ويژهاي دارد و در قرآن كريم بر آن تأكيد فراوان شده است.



در اين كتاب الهي وظايفي براي مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتند از:

1ـ برپايي نماز.



در آيات زيادي برپايي نماز در كنار «ايتاء زكوة»؛ پرداختن زكات آمده است.

تكيه بر اين دو ركن، در حقيقت براي بيان اين واقعيّت است كه مسلمان شايسته، هم در پيوند با خداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمي داشته باشد و هم در رابطه با مردم بيتفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالي خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عاليترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حلّ مشكلات مادّي آنهاست كه با اداي وظايف مالي، از سوي مسلمانان اين مهم برآورده ميشود.5 در قرآن كريم «اقامه نماز» و «ايتاء زكوة» به عنوان محك ايمان، تقوي، اخلاص و...شمرده شده6 و اين دو در حقيقت اوّلين گام وفاداري به دين معرّفي شدهاند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين ميفرمايد: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزّكوة فخلّوا سبيلهم؛7 هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد... .» در آيه ديگري آمده است «فان تابوا و اقاموا الصّلوة و آتوا الزكوة فاخوانكم في الدّين؛8 پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران ديني شما هستند...».



معناي اقامه نماز چيست؟



به نظر ميرسد با توجّه به ريشه لغوي اقامه، كه از قيام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناي برپايي آن بگيريم در مقابل آن زمين ماندن و زمين گير شدن و بياعتنايي به آن است و اين معنا داراي مصاديقي است:

الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرايط آن؛

ب ـ به جاي آوردن نماز به نحو كامل و احسن؛

ج ـ تداوم در برپايي نماز؛

د ـ تلاش براي مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.

راغب در مفردات گويد:

«و لم يأمر تعالي بالصّلوة حيثما امر و لا مدح به حينما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبيها انّ المقصود منها توفية شرائطها لا الاتيان بهيئاتها...؛9 در تمام مواردي كه خداوند به نماز امر يا مدح به آن كرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به اين معنا توجّه داده شود كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرايط است نه تنها به جاي آوردن هيأت نماز (بدون روح)».

در قرآن كريم، اقامه نماز با ويژگيهاي ذيل مطلوب است:

الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابي

در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛10 و هنگامي كه به نماز ميايستند از روي كسالت ميايستند...».

«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛11 و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»

و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست. در روايتي از حضرت امام سجّاد(ع) ميخوانيم:

«انّ المنافق ينهي و لاينتهي و يأمر بما لايأتي و إذا قام إلي الصّلوة اعترض؛ همانا منافق (از كار زشت) نهي ميكند، ولي خود از آن كار دست نميكشد و فرمان ميدهد (به خوبي) ولي خود انجام نميدهد و چون به نماز بايستد اعتراض ميكند». راوي ميگويد: پرسيدم: «ما الإعتراض؛ اعتراض چيست»؟ حضرت فرمود: «الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد (يعني بعد از ركوع نايستد و به همان حال به سجده رود.»12

ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن

قرآن كريم ميفرمايد: «فويل للمصلّين الّذين هُم عن صلوتهم ساهون؛13 پس واي بر نمازگزاراني كه از آن غافلند.»

«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجّهي به آن ندارند، گاه آن را نميخوانند، گاه در آخر وقت ميخوانند. قرآن كريم ميگويد اين مسأله در ضعف اعتقاد ديني او ريشه دارد. گفتني است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آيه نيست، زيرا اگر چنين بود، ميفرمود: «في صلوتهم» در نمازشان نه «عنصلوتهم» از نمازشان. يونس بن عمّار از حضرت امام صادق(ع) پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطان است؟ حضرت فرمود: «لاكل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلّي في اوّل وقتها؛14 نه هر كس مبتلا به وسوسه ميشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اوّل وقت نخواند.» امام صادق(ع) در روايتي فرمود: «تأخير الصلوة عن اوّل وقتها لغير عذر؛15 مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اوّل وقت تأخير انداختن است».

در روايتي از حضرت امام علي(ع) ميخوانيم:

«ليس عملٌ احبّ الي الله عزّوجلّ من الصّلوة فلايشغلنّكم عن أوقاتها شيءٌ من امور الدّنيا فانّ الله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذين هم عن صلاتهم ساهون يعني انهم غافلون استهانوا باوقاتها؛16 هيچ كاري نزد خداوند محبوتتر از نماز نيست، پس نبايد در وقت نماز هيچ يك از امور دنيا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهي را كه از نماز سهو ميكنند نكوهش كرده است و مقصود اين است كه اينها غفلت از نماز داشته، حريم وقت نماز را نگه نميدارند».

علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به اين نكته توجّه داشته باشد كه در مقابل حضرت حقّ ايستاده با او سخن ميگويد، بايد تمام وجود خويش را به اين ميهماني ببرد تا شيطان جرأت زمينهسازي براي خروج از اين ميهماني را فراهم نسازد.

«يا ايّها الّذين آمنوا لاتقربوا الصّلوة و انتم سكاري حتّي تعلموا ما تقولون...؛17 اي كساني كه ايمان آوردهايد، در حالي كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه ميگوييد...».

ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيح ندارد كه مقصود، نهي از نماز در حال مستي است لكن از تعليل «حتي تعلموا ما تقولون» ميتوان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجّه نماز بخواند، بداند كه چه ميگويد و با كه سخن ميگويد. مؤيّد اين برداشت روايت امام باقر(ع) است كه فرمود: در حالتي كه كسل هستيد يا چرت آلود يا سنگين، مشغول نماز نشويد، زيرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستي نهي كرده است.18

ج ـ نماز با خشوع

از مصاديق اقامه نماز به جاي آوردن نماز با خشوع آن است.

«قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون؛19 به تحقيق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند».

خشوع به معناي تواضع و ادب جسمي و روحي است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمّي در انسان پيدا ميشود و آثارش در بدن ظاهر ميگردد. فيومي گويد: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع في صلاته و دعائه اقبل بقلبه علي ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنّت؛20 خشوع به معناي تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناي اقبال قلبي بر آن است و اين واژه برگرفته از سكون و اطمئنان است، آن چنان كه براي سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و ميگويند: «خشعت الارض». خشوع در نماز؛ يعني جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن و انقطاع از غير او آن چنان كه برگزيدگان خداوند پيامبر و آل ـ عليهم السلام ـ چنين بودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر ميگذارد؛ يعني آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده، پيوسته بازي با ريش و صورت ندارد! در حديثي ميخوانيم كه پيامبر(ص) مردي را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازي ميكند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛21 اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاي بدنش نيز خاشع ميشد».

د ـ دوام در نماز

از مصاديق اقامه نماز «دوام نماز» است.

در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخي صفات ناشايست انسانها را مورد تذكّر قرار ميدهد، اوصاف شايسته آنها را هم ذكر ميكند كه از جمله آن: «الاّ المصلّين الّذين هم علي صلاتهم دائمون؛22 مگر نمازگزاراني كه بر نماز خود تداوم دارند». ظاهر آيه دوام است؛ يعني هم به وقت نماز ميخوانند و هم هميشه نماز ميخوانند، اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعي باشد و چنين نمازي است كه اگر جزو برنامه زندگي شد و با حدود آن به جاي آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز ميدارد. و اصولاً برنامههاي تربيتي جز با تداوم كارآيي لازم را ندارند، لذا در حديثي از پيغمبر اكرم(ص) ميخوانيم: «انّ احبّ الأعمال الي اللّه مادام و ان قلّ؛23 محبوبترين اعمال نزد خداوند كاري است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد». هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه

بدون ترديد از مصاديق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پيش از اين، مصاديق اقامه نماز در بُعد فردي مورد توجه قرار گرفت و اينك آن را از بُعد اجتماعي مورد بررسي قرار ميدهيم.

قرآن كريم ميفرمايد از ويژگيهاي ياران خداوند آن است كه: «الّذين ان مكنّاهم في الأرض اقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه عاقبة الأمور؛24 آنها كساني هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا ميدارند و زكات را ادا ميكنند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند».

از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين (كه به معناي فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهي كافي و توان و نيروي جسمي) ميتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده ميكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش ميكنند.

با مصاديق پنجگانه فوق ميتوان معناي وسيع «اقامه نماز» را در قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز؛ يعني «اقامه نماز» را با كلامي از شهيد علاّمه آية الله مطهّري به پايان ميبرم:

«به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ يعني نماز به صورت يك پيكر بيروح انجام نگردد، بلكه نمازي باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معني ذكرالله كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقمالصلوة لذكري» ياد خدا بودن مساوي است با فراموش كردن غير خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهي با خداوند در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم يلد و لم يولد و لميكن له كفوا احد بودن توصيف كند، عاليترين تأثيرها در نفس او گذاشته ميشود و روح انسان آن چنان ساخته ميشود كه مذهب اسلام ميخواهد و بدون چنين برنامهاي امكانپذير نيست».25

2 ـ پاسداشت حريم نماز

ديگر وظيفه مؤمنان در قبال نماز پاسداشت حريم نماز است؛ نيكوداشت نماز جايگاه ويژهاي در زندگي براي آن قائل بودن، به جاي آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصاديق آن است. نگهداريِ حريم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ يعني سبك شمردن نماز و شأن و منزلتي براي آن نديدن! كه امام صادق(ع) فرمود: «اِنّ شفاعتنا لنتنال مستخفّا بالصلوة».26 كه ترجمه آن اين دو بيت است:

تا شيعه او به لوح دل بنگارد گويم ز امام صادق اين طرفه حديث هر كس كه نماز را سبك بشمارد فرمود كه بر شفاعت ما نرسد قرآن كريم از اين «حريم نگهداري»، تعبير به حفظ كرده است:

«حافظوا علي الصّلوات والصّلوة الوسطي...؛ 27

در انجام همه نمازها و نماز وسطي كوشا و مراقب باشيد». در اين آيه بر مراقبت همه نمازها، به ويژه نماز وسطي تأكيد شده است. اين كه «صلوةوسطي» كدام است؟ اقوال گوناگوني بين مفسّران هست،28 نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اينها برخي از اقوالي است كه در مصداق «صلوة وسطي» گفته شده است، ولي با توجّه به شأن نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آيه آمده است: جمعي از منافقان به بهانه گرمي هوا در نماز جماعت ظهر شركت نميكردند و اين سبب شده بود كه از جمعيّت نماز جماعت پيامبر(ص) كاسته شود تا جايي كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكّر به مؤمنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد.29

در سه آيه از قرآن نيز «محافظت بر نماز» از ويژگيهاي مؤمنان شمرده شده است:

«والّذين هم علي صلواتهم يحافظون؛30 مؤمنان كسانياند كه بر نمازهاي خويش مراقباند».

راغب در معناي حفظ گويد: «ثمّ يستعمل في كلّ تفقّد و تعهّد و رعاية...».31

اين واژه در مورد تفقّد، پيمان داري و مراقبت به كار ميرود.

3ـ كمك گرفتن از نماز

انسان در زندگي مادّي بدون ترديد در تنگنا قرار ميگيرد، امكانات و توان انسان محدود است و مشكلات بسيار، بدون پشتوانه نميتوان زندگي كرد. آنان كه مادّي ميانديشند، فقط به پشتوانههاي مادّي فكر ميكنند، ولي آنان كه الهي فكر ميكنند پيوسته با پشتوانههاي معنوي خود را از بن بست ميرهانند. از اين دست پشتوانهها نماز است. نماز، جلوه برجسته ياد خداست و «دل آرام گيرد ز ياد خداي «الا بذكر الله تطمئنّ القلوب».32

«واستعينوا بالصّبر والصّلوة و انّها لكبيرة الاّ علي الخاشعين؛33 از صبر و نماز ياري جوييد (و با استقامت و كنترل هوسهاي دروني و توجّه به پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براي خاشعان سنگين است». بر اين اساس است كه در روايات فراواني آمده است كه وقتي پيامبر(ص) يا امام علي(ع) با مشكلي رو به رو ميشدند به نماز روي ميآوردند.34 امام صادق(ع) فرمود: مستند اين كار همين آيه شريفه است.35

از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: چه مانعي دارد وقتي كه با

غمي از غمهاي دنيا رو به رو ميشويد وضو گرفته به مسجد برويد، دو ركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد، زيرا خداوند دستور داده: «واستعينوا بالصّبر والصّلوة».36

و بيترديد استوارترين پشتوانه در زندگي همين است و بس، ديگر پشتوانهها سست است و غير قابل اعتماد:

«مثل الّذين اتّخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتا و انّ اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون؛37

كساني كه غير از خدا را اوليا خود برگزيدند، همچون عنكبوتاند كه خانهاي براي خود انتخاب كرده و سستترين خانهها خانه عنكبوت است؛ اگر ميدانستند!»

«هر حيوان و حشرهاي براي خود خانه و لانهاي دارد امّا هيچ يك از اين خانهها به سستي خانه عنكبوت نيست. اصولاً خانه بايد ديوار، سقف، و دري داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند، طعمه و غذا و نيازهاي او را در خود نگه دارد، بعضي خانهها سقف ندارند، اما لااقل ديواري دارند يا اگر ديوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه از تعدادي تارهاي بسيار نازك ساخته شده نه ديواري دارد، نه سقفي، نه حياطي و نه دري. اينها همه از يك سو.

از سوي ديگر مصالح آن به قدري سست و بيدوام است كه در برابر هيچ حادثهاي مقاومت نميكند، اگر نسيم ملايمي بوزد تار و پودش را درهم ميريزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشي ميكند. كمترين شعله آتش به آن برسد، نابودش ميسازد، حتي اگر گرد و غبار بر آن بنشيند، پاره پاره ميشود و از سقف خانه آويزان ميگردد. معبودهاي دروغين اين گروه نه سودي دارد و نه زياني نه مشكلي را حل ميكند و نه در روز بيچارگي پناهگاه كسي هستند».38

آري فقط او پناهگاه است و بس!

4ـ امر به نماز

ديگر وظيفه در قبال نماز «امر» به آن است. امر به معروف از فرايض بزرگ مكتب ماست و برترين معروفها نماز است. معروفي كه اگر در جامعه آن گونه كه دين خواسته مطرح باشد، ريشه بسياري از منكرات خشكانده ميشود از ويژگيهاي مردان خدا آن است كه «امر» به نماز دارند. قرآن كريم در مورد حضرت اسماعيل صادق الوعد (كه اين غير از اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است39) ميفرمايد:

«... و كان يأمر اهله بالصّلوة والزّكوة...؛40 و اين پيامبر پيوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات ميكرد...».

و در مورد ديگر خطاب به پيامبر(ص) ميخوانيم:

«و أمر اهلك بالصّلوة واصطبر عليها...؛41 و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شكيبا باش...».

در اين دو آيه بر «امرِ» اهل به نماز تأكيد ويژه است، چرا كه اصلاح بنيان خانواده زيربناي ساير اصلاحات است. اگر خانوادهها، الهي شدند جامعه الهي خواهد شد. بر اين اساس است كه در دو آيه فوق سخن از امر كردن خانواده به نماز است و اين در حقيقت راهي برجسته براي نجات خانواده از آتش است همان كه در آيه شش سوره تحريم آمده است:

«يا ايّها الّذين آمنوا قوا أنفسكم و اهليكم نارا وقودها النّاس والحجارة...؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد».

از اين آيه ميتوان رسالت سنگين پدر و مادر را در تربيت معنوي فرزندان استفاده كرد.

در روايتي از پيامبر گرامي اسلام ميخوانيم:

«ألا كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته فالأمير علي النّاس راع و هو مسؤول عن رعيّته والرجل راع علي اهل بيته و هو مسؤول عنهم فالمرئة راعية علي اهل بيت بعلها و ولده و هي مسؤولة عنهم الا فكلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته؛42 بدانيد همه شما نگهبانيد و همه در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد. امير و رئيس حكومت اسلامي نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است مرد نگهبان خانواده خويش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نيز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول ميباشد. بدانيد همه شما نگهبانيد و همه شما در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد».

اينها برخي از وظايفي بود كه ما در قبال نماز ـ اين امانت بزرگ الهي ـ داريم اميد كه امانتداري شايسته باشيم و در انجام وظايف خويش كوتاهي نكنيم.

پی نوشتها :

1 ) ابراهيم (14) آيه40.

2 ) طه (20) آيه14.

3 ) بقره (2) آيه 45.

4 ) از جمله بقره(2) آيه 83 و مائده(5) آيه 12 و... .

5 ) اين برداشت در مواردي از تفسير ارزشمند الميزان آمده است. از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بيروت).

6 ) بقره(2) آيه 3؛ انفال(8)، آيه 3؛ رعد(13) آيه22؛ لقمان(31) آيه3 و حج (22) آيه35 و... .

7 ) توبه (9) آيه5.

8 ) همان، آيه11.

9 ) المفردات في غريب القرآن، ص418، (كتابفروشي مرتضوي تهران).

10 ) نساء (4) آيه 142.

11 ) توبه (9) آيه 54.

12 ) اصول كافي، جلد دوّم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حديث3).

13 ) ماعون (107) آيه 4 و 5.

14 ) مجمع البيان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحيح حاج آقا مجتبي عراقي).

15 ) تفسير القمي، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497.

16 ) الخصال، ج2، ص621. (حديث اربعمأة) و كنزالدقائق، ج15، ص497.

17 ) نساء (4) آيه43.

18 ) علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446.

19 ) مؤمنين (23) آيه 2.

20 ) المصباح المنير، ص170.

21 ) مجمع البيان، ج7، ص99؛ انوار التنزيل بيضاوي، ج3، ص159 و كنزالدقائق،، ج7، ص559.

22 ) معارج (70) آيه22.

23 ) اصول كافي، ج2، ص82، (چاپ آخوندي).

24 ) حج (22) آيه 41.

25 ) آشنايي با قرآن، سورههاي حمد و بقره، ص67 و 68.

26 ) بحارالانوار، ج82، ص235.

27 ) بقره (2) آيه 238.

28 ) در تفسير مجمع البيان شش قول، در تفسير فخر رازي هفت قول، در تفسير قرطبي ده قول، در تفسير روح المعاني سيزده قول نقل شده است!!

29 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص342.

36 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.

30 ) انعام (6) آيه 92؛ معارج(70) آيه34 و مؤمنون(23) آيه9.

34 ) مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.

37 ) عنكبوت ( 29) آيه 41.

3 ) مريم(19)، آيه31.

35 ) فروع كافي، ج3، ص480.

38 ) تفسير نمونه، ج16، ص277 و 288.

32 ) رعد (13) آيه28.

31 ) المفردات في غريب القرآن، ص124.

39 ) تفسير البرهان، ج3، ص15.

42 ) مجموعه ورّام، ج1، ص6.

40 ) مريم (19) آيه 55.

41 ) طه (20) آيه 132.

معارف قرآن 



سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 21:47 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

آثار اخروي نماز 


رضا سعیدی پور


نماز، عطیه ای الهی است كه به عنوان فلاح مطلق«حی علی الفلاح»

و بهترین عمل «حی علی خیر العمل» وستون خیمه دین

«الصلوه عمود الدین»[۱] معرفی شده است.


 

نماز عروج به قبله‎ی رفیع انسانیت «الصلوه معراج المؤمن»[۲] است 

كه تعالی روح و كسب ملكات اخلاقی و نجات از فساد و تباهی از

رهگذر آن حاصل می آید «إن الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنكر»[۳].

دریافت نشان عبودیت از رهگذر این عبادت زیبای الهی،‌ برای انسانی

میسّر است كه شرایط صحت و قبول و كمال این عبادت عظیم را

به نحو احسن بجای آورد. وقتی عبد این عبادت الهی را «كه جز بر

خاشعان بزرگ می نمایاند»،‌[۴] به طور شایسته به انجام رساند،‌

آثار عظیمی اعم از فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی را بدنبال خواهد

داشت كه در حقیقت ثمره و نتیجه عمل او محسوب می شود.

در این نوشتار مختصر در صدد بیان همه جانبه این آثار نیستیم

بلكه به برخی از آثار برزخی و اخروی این عبادت درخشان در آیات

و روایات اشاره می كنیم.


آثار نماز در آیات الهی(توجه یا بی توجهی به نماز):


۱. خدا و ياد بنده‎ خود


خداوند در سوره طه می فرماید:«اقم الصلوه لذكری»[۵] نماز ذكر

و یاد خداست. این آیه وقتی در كناراین آیه شریفه «فاذكرونی اذكُركم »[۶]

تفسیر شود این نتیجه را افاده می كند كه وقتی عبد بیاد حق باشد

حق هم به یاد او خواهد بود.[۷] مفسرین در ذیل آیه شریفه

«فاذكرونی اذكركم» در بیان اینكه مراد ازیادآوری بندگان چیست؟

بیانات متنوعی را ذكر كردند كه از جمله آن موارد عبارت است از:


الف: مرا در «دنیا» یاد كنید تا شما را در «جهان دیگر» یاد كنم.


ب: مرا به «دعا» یاد كنید تا شما را به اجابت یاد كنم

(این استجابت می تواند هم در دنیا و هم در بزرخ و هم در قیامت نصیب بنده شود)


ج: مرا به هنگام وفور نعمت یاد كنید تا شما را در سختی ها یاد كنم(این سختی هم اعم است)[۸]


۲. نائل شدن به مقام شفاعت كبری


خداوند در سوره‎ اسراء خطاب به وجود نازنین رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:


«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَكَ عَسی أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»


ترجمه: و بعضی از شب را بیدار باش و تهجد كن كه این نماز شب،

تنها بر تو واجب است، باشد كه خدایت به مقامی محمود (شفاعت) مبعوث گرداند.

پس ثمره و نتیجه این برنامه‎ی الهی، رسیدن به مقام محمود است

و روایات فریقین در ذیل آیه، مقام محمود را به عنوان مقام شفاعت كبری

تفسیر كرده است كه رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روز

قیامت در آن مقام قرار می گیرد.[۹]


۳. دریافت اجر الهی و باز یافتن به آرامش كامل


در سوره بقره حقتعالی می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّكاهَ لَهُمْ

أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۱۰]
در پرتو ایمان و عمل صالح و برپاداشتن نماز و ... مستحق دو جایزه می شوند:
۱. دریافت پاداش(لهم اجرهم ....) ۲. بهره مندی از آرامش كامل

(لا خوف .....) كه هیچ اضطراب و غمی به همراه آن وجود ندارد.

۴. دفع وحشت های قبر


رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:

«ان الصّلاه تأتی الی المَیّتِ فی قبره بصوره شخص انور اللّونِ یونسُهُ

فی قبره و یدفَعُ عنه اهول البرزخ»
نماز به صورت انسانی سفید چهره، وارد قبر میت شده و با او انس می گیرد

و وحشت های برزخ را از او برطرف می كند.[۱۱]

۵. مونس انسان در قبر
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:
«الصلاهُ انس فی قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكیر»
نماز مونس (نمازگزار) در قبر و فراش نیكو در زیر او،‌ و پاسخ نمازگزار

برای نكیر و منكر می باشد.[۱۲]


۶. دیدار ملائكه از انسان در قبر


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:
«كسی كه به قصد شركت در نماز جماعت، و به سوی مسجد گام بر می دارد، خداوند متعال در مقابل هر گامی كه بر می دارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش می دهد و به همین میزان نیز درجات وی بالا خواهد رفت، و اگر در چنین حالتی بمیرد،‌ خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مأمور می نماید تا در قبر به دیدار او رفته، وی را بشارت دهند و در تنهایی قبر انیس او باشند و تا روز قیامت برای او طلب آمرزش كنند.»[۱۳]


۷. نجات از وحشت قبر


امام باقر ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«من اتمَّ ركوعَهُ لم یَدخُلْهُ وحْشَهُ القبْرِ»
«كسی كه ركوعش تمام و كامل باشد هرگز دچار وحشت قبر نمی شود.»[۱۴]

۸. مقبولیت دیگر اعمال در سایه نماز


مولاعلی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه می فرماید:
«كلُّ شی من عملك تبع لصلاتك»[۱۵] هر عملی پیرو نماز است از این رو عروج دیگر اعمال در سایه سار نماز میسر می شود«إن قبلت قبلت ما سواها و إن ردَّت ردت ما سواها»[۱۶] اگر نماز مورد قبول واقع شود دیگر اعمال هم قبول می شود و اگر رد شود دیگر اعمال هم رد خواهد شد.


۹. نماز توشه‎ آخرت


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:
«الصلاه زادُ للمؤمن من الدنیا الی الاخره»[۱۷]
نماز زاد و توشه مؤمن در دنیا برای آخرت است.


۱۰. عامل ورود به بهشت


امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«همانا پروردگار شما مهربان است، عمل كم را تقدیر می كند، هر آینه انسان دو ركعت نماز برای خدا بحا آورد، خداوند به سبب آن نماز او را وارد بهشت می كند.»[۱۸]


۱۱. معاف از عذاب و ورود بی حساب به بهشت


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:« قال الله ـ عزّوجل ـ اِنّ لعبدی علیّ عهداً اِن اقام الصلوه لوقتها اَن لا اُعَذِّبَهُ و اَن اُدخلهُ الجَنّه بغیر حساب»[۱۹]
...... من تعهدی نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز خود را در وقتش به پا دارد، او را عذاب نكنم و بدون حساب او را به بهشت ببرم.
و از آن وجود نورانی در كلامی دیگر آمده كه فرمود:
«كسی كه چهل روز نمازهای خود را با جماعت به جا آورد، به طوری كه یك تكبیره الاحرام از او فوت نشود، برای او آزادی از آتش جهنم و آزادی از نفاق نوشته می شود.»[۲۰]


۱۲. زینت آخرت


امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«انّ الله ـ عزّوجل ـ قال: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ انّ الثمان ركعات التی یُصلّیها العبد اللیل زینهُ الآخره»[۲۱]
خداوند متعال ثروت و فرزندان را زینت دنیا دانسته، ولی هشت ركعت نمازی كه آدمی در آخر شب می خواند زینت آخرت است.


۱۳. به سوی آتش رفتن نمازگزار ریا كار


امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: چون روز قیامت فرا می رسد، بنده ای را می آورند كه اهل نماز بوده و خود نیز چنین ادعا می كند؛ به وی می گویند، تو بدان جهت نماز گزاردی كه تو را ستایش كنند، پس به ملائكه دستور می دهند او را به سوی آتش ببرید.[۲۲]


۱۴. عدم ملاقات با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در كنار حوض كوثر


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«لیس منّی من استخفَّ صلاته لا یردُ علیَّ الحوض لا و الله»[۲۳] كسی كه نماز را سبك شمارد از من نیست، به خدا سوگند كه بر حوض مرا ملاقات نخواهد كرد.


۱۵. سقوط در آتش


مولا علی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه در بیان جواب دوزخیان كه پرسیده شد چه چیزی شما را بدوزخ كشانده می گویند ما از نماز گزاران نبودیم:«ما سللكم فی سقر قالوا لم نَكُ من المصلین»[۲۴]


۱۶. محشور شدن با قارون و فرعون و هامان


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:
«لا تضیعوا صلاتكم، فانّ من ضیّع صلاتهُ حَشَرَهُ الله قارون و فرعون و هامان ـ لعنهم الله و اخزاهم ـ و كان حقّاً علی الله ان یُدخِلَهُ النار مع المنافقین، فالویلُ لمن لم یحافظ صلاتهُ»[۲۵]
نمازتان را ضایع نكنید، بدرستی كه هر كس نماز خویش را ضایع كند، خداوند عزوجل او را با قارون و فرعون و هامان محشور می كند، خداوند به آنان لعنت كند و آنها را رسوا سازد، و بر خدا لازم است آنها را با منافق ها به آتش داخل كند، پس وای بر كسی كه مواظب نمازش نباشد.


۱۷. محرومیت از شفاعت


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند:
«هر كس عمداً نمازش را ترك كند،‌ بر درب جهنم نامش در زمره دوزخیان نوشته می شود.»[۲۶]
آثار فراوان دیگری هم در روایات درباره‎ نماز و یا كوتاهی كردن در باب نماز اشاره شده كه به طور گذرا ذكر می كنیم:
ـ گلستان شدن قبر همانند باغی از باغ های بهشت در سایه خواندن نماز شب.
ـ ملاقات با پروردگار در پی محافظت بر نمازهای پنجگانه.
ـ دور ماندن از امان خدا و رسول او هنگام ترك عمدی صلات.
ـ حرام شدن جسد او بر آتش وقتی كه گام بسوی نماز جمعه بر می دارد.
ـ شهادت قطعه ای از زمین كه او بر آن سجده كرده و پیشانی بر خاك نهاده است.
ـ نماز جواز عبور از صراط.
اینها گوشه ای از آثار نماز و مواظبت بر آن و دقت در انجام كامل و تام این عبادت الهی است كه این همه ثمرات را بدنبال خود دارد.[۲۷]
____________________________________
[۱] . وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۲۷.
[۲] . اعتقادات، علامه مجلسی، ص ۲۹، به نقل از سر الصلوه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، ص ۷.
[۳] . عنكبوت، ۴۵.
[۴] . بقره، ۴۵.
[۵] . طه، ۱۴.
[۶] . بقره، ۱۵۲.
[۷] . تفسیر نور، ج ۷، ص ۳۳۰.
[۸] . تفسیر كبیر فخر رازی، ج ۴، ص ۱۴۴، به نقل از تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۱۵ (با تصرف و اضافات).
[۹] . المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۲، ذیل آیه، نمونه، ج ۱۲، ذیل آیه.
[۱۰] . بقره، ۲۵۵.
[۱۱] . لئالی الاخبار، ج۴، ص ۱.
[۱۲] . بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۳۲.
[۱۳] . وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۷۲.
[۱۴] . بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۴۴.
[۱۵] . نهج البلاغه، نامه ۲۷، به نقل از كتاب رازهای نماز، آیه الله جوادی آملی، ص ۱۸.
[۱۶] . كافی، ج ۳، ص ۲۶۸، به نقل از كتاب«رازهای نماز» آیه الله جوادی آملی،‌ ص ۱۰.
[۱۷] . بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۳۲، (فرازی از حدیث نقل شده است الصلاه .... ناء ....).
[۱۸] . مستدرك سفینه البحار، ج ۳، ص ۱۴۷.
[۱۹] . كنز العمال، ج ۷، حدیث ۱۹۰۳۶.
[۲۰] . محجه البیضاء، ج ۱، ‌ص ۲۴۴، قریب به همین مضمون در كتاب فتح العزیز، ج ۴،‌ص ۲۸۸.
[۲۱] . بحارالانوار، ج۸۴، ص ۱۵۲، ثواب الاعمال، ص ۴۱.
[۲۲] . بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۳۰۱.
[۲۳] . وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۲۴، چاپ آل البیت.
[۲۴] . نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹، ترجمه دشتی.
[۲۵] . بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۰۲.
[۲۶] . كنز العمال، ج ۷، حدیث ۱۹۰۹۰.
[۲۷] . اكثر روایات از معجم فقهی استفاده شده و آدرس ها بر اساس این نرم افزار می باشد. 



سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 21:45 ::  نويسنده : کامران مومن زاده


اتل ما اوحی الیك من الكتاب و اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله یعلم ما تصنعون

ترجمه آیات

آنچه از كتاب به تو وحی شده بخوان و نماز به پادار كه نماز از فحشاء و منكرات جلوگیری می كند وذكر خدا بزرگتر است و خدا می داند كه چه می سازید.

نمازاز فحشاء و منكر بازمی دارد.

و سیاق آیات شاهد بر این است كه: مراد از این بازداری، بازداری طبیعت نماز ازفحشاء و منكر است، البته بازداری آن به نحو اقتضاء است نه علیت تامه، كه هر كس نماز خواند، دیگر نتواند گناه كند.

خواهی گفت چطور نماز از فحشاء و منكرات نهی می كند؟در جواب می گوییم این عمل مخصوصا كه بنده خدا آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد، و همه عمر ادامه دهد، ومخصوصا اگر آن را همه روزه در جامعه ای صالح به جا بیاورد، و افراد آن جامعه نیز مانند اوهمه روزه به جا بیاورند، و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند، طبعا با گناهان كبیره سازش ندارد.

آری توجه به خدا از در بندگی، آنهم در چنین محیط و از چنین افراد، طبیعتا بایدانسان را از هر معصیتی كبیره و هر عملی كه ذوق دینی آن را شنیع می داند، از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها و به مال ایتام، زنا، و لواط، باز بدارد، بلكه نه تنها از ارتكاب آنها، بلكه حتی از تلقین آن نیز جلوگیری كند.

برای اینكه نماز مشتمل است بر ذكر خدا، و این ذكر، اولا ایمان به وحدانیت خدای تعالی، و رسالت و جزای روز قیامت را به نمازگزار تلقین می كند، و به او می گوید كه خدای خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما، و درخواست كن كه تو رابه سوی صراط مستقیم هدایت نموده، و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.

و ثانیا او را وادار می كند بر اینكه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و كبریایی خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبیح و تكبیر یاد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلكان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.

علاوه بر این او را وادار می كند به اینكه از حدث(كه نوعی آلودگی روحی است)، و

صفحه : 199

از خبث یعنی آلودگی بدن و جامه، خود را پاك كند، و نیز از اینكه لباس و مكان نمازش غصبی باشد، بپرهیزد، و رو به سوی خانه پروردگارش بایستد.

پس اگر انسان مدتی كوتاه بر نماز خود پایداری كند، و در انجام آن تا حدی نیت صادق داشته باشد، این ادامه در مدت كوتاه به طور مسلم باعث می شود كه ملكه پرهیز ازفحشاء و منكر در او پیدا شود، به طوری كه اگر فرضا آدمی شخصی را موكل بر خود كند، كه دائما ناظر بر احوالش باشد، و او را آنچنان تربیت كند كه این ملكه در او پیدا شود و به زیورادب عبودیت آراسته گردد، قطعا تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست، و به بیش از آنچه كه نماز او را دستور می دهد دستور نخواهد داد، و به بیش از آن مقدار كه نماز به ریاضت وادارش می كند وادار نخواهد كرد.

بر این آیه اشكال كرده اند كه: " (1) این آیه می فرماید نماز از فحشاء و منكرات نهی می كند، و حال آنكه ما بسیاری از نمازگزاران را می بینیم كه از ارتكاب گناهان بزرگ پروایی ندارند، چرا نماز آنان از فحشاء و منكرات بازشان نمی دارد؟".

در جواب از این اشكال بعضی (2) از علماء گفته اند: "اصلا كلمه"صلوة"در آیه شریفه به معنای نماز نیست، بلكه به معنای دعا است، و مراد از دعا هم دعوت به سوی امر خدااست، و معنای آیه این است كه: ای پیغمبر من، بر دعوت به سوی امر خدا پایداری كن، كه اگر چنین كنی این دعوت مردم را از فحشاء و منكرات بازمی دارد".لیكن این جواب اشكال دارد، برای اینكه در حقیقت برای رفع اشكال و فرار از آن، آیه را از ظاهرش برگردانیده.

بعضی (3) دیگر گفته اند: "كلمه"صلوة"در آیه شریفه در معنای نكره است، و معنای آیه این است كه یك قسم از نمازها باعث می شود كه نمازگزار از فحشاء و منكرات اجتناب بورزد، و درست هم هست، پس مراد همه نمازها نیست، تا آن اشكال وارد شود".

بعضی (4) دیگر گفته اند: "نماز مادام كه نمازگزار مشغول آن است این اثر را دارد، یعنی شخص نمازگزار مادام كه مشغول نماز است كارهای زشت نمی كند، چون همین اشتغال به نماز او را از كارهای دیگر بازمی دارد".

بعضی (5) دیگر گفته اند: "آیه به همان ظاهری كه دارد معنایی دارد كه آن اشكال

............................................ (1)روح المعانی، ج 20، ص 163. (2 و 3)روح المعانی، ج 20، ص 164. (4 و 5)روح المعانی، ج 20، ص 163.

صفحه : 200

متوجهش نمی شود، و آن این است كه: نماز مانند یك انسانی كه دیگری را از فحشاء ومنكرات نهی می كند، به شخص نمازگزار می گوید: زنا مكن، ربا مخور، دروغ مگو، و...ولیكن همان طور كه در آن انسان لازمه نهی این نیست كه شنونده گوش هم بدهد، و از گفته اومنتهی هم بشود، در نماز نیز چنین است، یعنی نماز مرتب به نمازگزار می گوید كه چنین وچنان مكن، و لیكن لازمه این نهی این نیست كه نمازگزار منتهی هم بشود، و از آن كارهادست بردارد.مگر نهی نماز از نهی خدا مهم تر و مؤثرتر است، خدای تعالی در آیه شریفه"ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنكر" (1) ، به عدل واحسان و صله رحم امر می كند، و از فحشاء و منكر نهی می فرماید، و مع ذلك مردم همچنان نافرمانی اش می كنند، و نهی او باعث انتهای مردم نمی شود، نهی نماز هم مثل آن، پس اشكالی كه بر آیه شده ناشی از این توهم است كه نهی همواره مستلزم انتهاء است، و این توهمی است باطل".

از بعضی (2) از مفسرین نقل شده كه در پاسخ از این اشكال گفته اند: "نماز را برای این می خوانند كه به یاد خدا بیفتند، همچنان كه خود خدای تعالی هم فرموده: "اقم الصلوة لذكری - نماز را برای یاد من به پا دار"، و كسی كه به یاد خدا باشد، مسلما از اعمالی كه خوشایند خدا نیست پرهیز می كند، و آن اشخاصی كه در اشكال مورد نظرند، اشخاصی هستندكه اگر نماز نخوانند گناه بیشتر می كنند، و نماز در آنها این مقدار اثر گذاشته كه منكرات راكمتر مرتكب شوند".

لیكن خواننده عزیز توجه دارد كه هیچ یك از این جوابها با سیاق حكم، و تعلیلی كه در آیه شریفه آمده نمی سازد، برای اینكه آنچه از سیاق برمی آید این است كه: اگر دستورداده اند به اینكه مردم نماز بخوانند، برای این است كه نماز آنان را از فسق و فجور بازمی دارد، و این تعلیل می فهماند كه نماز عملی است عبودی، كه به جا آوردنش صفتی در روح آدمی پدید می آورد كه آن صفت به اصطلاح معروف، پلیسی است غیبی، و صاحبش را از فحشاء ومنكرات بازمی دارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگی هایی كه از اعمال زشت پیدا می شود، پاك می نماید.

پس معلوم می شود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است، یعنی صفت بازداری از

............................................ (1)بدرستی كه خداوند امر می كند به عدل و نیكویی كردن و به عطا كردن به نزدیكان، و نهی می كند از كار زشت و ناپسند.سوره نحل، آیه 90. (2)روح المعانی، ج 20، ص 163.

صفحه : 201

گناه، چیزی كه هست در جواب از آن اشكال می گوییم: پیدایش این صفت اثر طبیعی نمازهست، و لیكن به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت، پس اینكه در جواب دومی گفتند در بعضی افراداثر دارد صحیح نیست، بلكه در همه اثر دارد، و لیكن به نحو اقتضاء و نیز اینكه در جواب سوم گفتند اثرش تا وقتی است كه انسان مشغول نماز است، صحیح نیست، بلكه اثرش در همه احوال است اما به نحو اقتضاء و اینكه در جواب چهارم گفتند: نهی مستلزم انتهاء نیست وگویا در آیه شریفه فرموده نماز بخوان تا نهی نماز را بشنوی صحیح نیست، بلكه نهی مستلزم انتهاء هست چیزی كه هست گفتیم به نحو اقتضاء و اینكه در جواب پنجم گفتند نماز یاد خدااست و یاد خدا انسان را از فحشاء بازمی دارد باز درست نیست، برای اینكه اشكال برگناهكاری نمازگزار است، چه یاد خدا باشد و چه نباشد.

پس حق در جواب همان است كه گفتیم بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است، چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، لیكن این اثر تنها به مقدار اقتضاءاست، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه كند، نه، بلكه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنی اگر مانع و یا مزاحمی در بین نباشد اثر خود را می بخشد، و نمازگزاررا از فحشاء بازمی دارد، ولی اگر مانعی و یا مزاحمی جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمی كند، و در نتیجه نمازگزار آن كاری كه انتظارش را از او ندارند می كند، خلاصه یاد خدا، و موانعی كه از اثر او جلو می گیرند، مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه یاد خدا چربید، نمازگزارگناه نمی كند، و هر جا كفه آن موانع چربید كفه یاد خدا ضعیف می شود، و نمازگزار ازحقیقت یاد خدا منصرف می گردد، و گناه را مرتكب می شود.

و اگر خواننده عزیز بخواهد این معنا را لمس كند، باید حال بعضی از افراد كه نام مسلمان دارند، و در عین حال نماز نمی خوانند، در نظر بگیرد، كه اگر رفتار آنها را زیر نظر قراردهد، می بیند كه به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم می خورد، و حج هم نمی رود و زكات هم نمی دهد، و بالاخره سایر واجبات را هم ترك می كند، و هیچ فرقی بین پاك و نجس، وحلال و حرام نمی گذارد، و خلاصه در راه زندگی همچنان پیش می رود، هر چه پیش آیدخوش آید، و هیچ چیزی را در راه خود مانع پیشرفت خود نمی بیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هیچ چیز دیگر.

آن وقت اگر حال چنین شخصی را با حال كسی مقایسه كنی كه نماز می خواند، ودر نمازش به حداقل آن یعنی آن مقداری كه تكلیف از گردنش ساقط شود اكتفاء می كند، خواهی دید كه او از بسیاری از كارها كه بی نماز از آن پروا نداشت پروا دارد، و اگر حال این

صفحه : 202

معنای"ذكر"و مقصود از اینكه در باره نماز فرمود: "و لذكر الله اكبر"و وجوه مختلفی كه در معنای این جمله گفته شده است نمازگزار را با حال كسی مقایسه كنی كه در نمازش اهتمام بیشتری دارد، خواهی دید كه دومی از گناهان بیشتری پروا دارد، و به همین قیاس هر چه نماز كاملتر باشد، خودداری ازفحشاء و منكرات بیشتر خواهد بود.

"و لذكر الله اكبر" - راغب در مفردات می گوید: كلمه"ذكر"گاهی در معنای"یاد، خاطر"به كار برده می شود، مثلا می گویند" ا فی ذكرك - آیا به یاد داری و آیا به خاطر داری".و این یاد و خاطر هیئتی است در نفس، كه با داشتن آن انسان می تواند آنچه ازمعلومات كسب كرده حفظ كند، و از دست ندهد، مانند حافظه، با این تفاوت كه حفظ را درجایی به كار می برند كه مطلبی را در حافظه خود داشته باشد، هر چند كه الآن حاضر و پیش رویش نباشد، به خلاف ذكر كه در جایی به كار می رود كه علاوه بر اینكه مطلب در صندوق حافظه اش هست، در نظرش حاضر هم باشد.

و گاهی كلمه ذكر را در حضور قلب و یا حضور در زبان استعمال می كنند، مثلامی گویند: ذكر خدا دو نوع است، یكی ذكر به زبان، و یكی هم ذكر به قلب، یعنی حضور درقلب، و به همین جهت است كه گفته اند: ذكر دو نوع است، ذكر از نسیان، - یعنی ذكر به معنای اول - ، و ذكر بدون نسیان، - یعنی ذكر به معنای دوم - كه به معنای ادامه حفظ است، معنای سوم ذكر هم عبارت است از سخن، چون هر سخنی را ذكر هم می گویند (1).

و ظاهرا اصل در معنای این كلمه همان معنای اول است، و اگر معنای دوم را(نام خدا را بردن)هم ذكر نامیده از این بابت است كه ذكر لفظی مشتمل بر معنای قلبی نیزهست، و ذكر قلبی نسبت به ذكر لفظی اثری را می ماند كه بر سبب مترتب می شود، یانتیجه ای است كه از عمل عاید می گردد.

و اگر نماز را ذكر نامیده اند، برای این است كه: نماز هم مشتمل است بر ذكرزبانی از تهلیل، و حمد، و تسبیح، و هم به اعتباری دیگر مصداقی است از مصادیق ذكر، چون مجموعه آن عبودیت بنده خدا را مجسم می سازد، و لذا خدای تعالی نماز را ذكر الله نامیده وفرموده: "اذا نودی للصلوة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذكر الله" (2) و هم به اعتباری دیگر امری است كه ذكر بر آن مترتب می شود، ترتب غایت بر صاحب غایت، یعنی نتیجه نماز یاد خدااست، همچنان كه آیه"و اقم الصلوة لذكری" (3) به آن اشاره می كند.

............................................ (1)مفردات راغب، ماده"ذكر". (2)چون روز جمعه به سوی نماز ندا می شود، بشتابید به سوی ذكر الله.سوره جمعه، آیه 9. (3)نماز به پادار برای یاد من.سوره طه، آیه 14.

صفحه : 203

و ذكری كه گفتیم، غایت و نتیجه نماز است، ذكر قلبی است، البته آن ذكری كه گفتیم به معنای استحضار است، یعنی استحضار یاد خدا در ظرف ادراك، بعد از آنكه به خاطر فراموشی از ذهن غایب شده بود، و یا به معنای ادامه استحضار است، و این دو قسم ازذكر بهترین عملی است كه صدورش از انسان تصور می شود، و از همه اعمال خیر قدر و قیمت بیشتری دارد، و نیز از همه انحای عبادتها اثر بیشتری در سرنوشت انسان دارد، چون یاد خدا به این دو نوع كه گفته شد، آخرین مرحله سعادتی است كه برای انسانها در نظر گرفته شده، و نیزكلید همه خیرات است.

و به هر حال از ظاهر سیاق آیه"و اقم الصلوة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر"برمی آید كه جمله"و لذكر الله اكبر" متصل به آن است، و اثر دیگری از نماز را بیان می كند، و اینكه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلی است، در نتیجه جمله"و لذكر الله اكبر"به منزله ترقی دادن مطلب است، و البته منظور از ذكر در آن جمله نیز همان ذكر قلبی است، كه گفتیم از نماز حاصل می شود.

پس گویا فرموده: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منكر بازبدارد، بلكه آنچه عاید تومی كند بیش از این حرفها است، چون مهم تر از نهی از فحشاء و منكر این است كه: تو را به یادخدا می اندازد، و این مهم تر است، برای اینكه ذكر خدا بزرگترین خیری است كه ممكن است به یك انسان برسد، چون ذكر خدا كلید همه خیرات است، و نهی از فحشاء و منكرات نسبت به آن فایده ای جزئی است.

البته این احتمال هم هست كه مراد از"ذكر"همان اذكار زبانی نماز باشد، ولی دراین صورت باز هم جمله مذكور در معنای ترقی است، چون معنای آیه این می شود: نمازبخوان، تا تو را از فحشاء و منكر بازدارد، بلكه همان اذكاری كه در نماز است، و یا خود نماز، مهمتر از آن بازداری است، چون بازداری مذكور یكی از آثار نیك ذكر است، و به هر تقدیركلمه"ذكر الله" بنابر هر دو احتمال، مصدری است كه اضافه به مفعول خود شده، و آن چیزی كه ذكر الله از آن بزرگتر است عبارت است از نهی از فحشاء و منكر.

صفحه : 211

بحث روایتی روایاتی در ذیل آیه: "ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر"

در ذیل آیه"ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر"، می گوید:

در مجمع البیان انس بن مالك از رسول خدا(ص)روایت كرده كه فرمود: كسی كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد، جز دورتر شدن از خدا اثری برایش ندارد (1).

مؤلف: این روایت را الدر المنثور هم از عمران بن حصین، و ابن مسعود، و ابن عباس، و ابن عمر، از رسول خدا(ص)روایت كرده (2) ، و نیز قمی درتفسیر خود آن را از آن حضرت(نام آنحضرت را نبرده)بدون ذكر سند، روایت كرده (3).

و نیز در مجمع البیان از رسول خدا(ص)روایت كرده كه

............................................ (1)مجمع البیان، ج 8، ص 285. (2)الدر المنثور، ج 5، ص 145. (3)تفسیر قمی، ج 2، ص 150.

صفحه : 212

فرموده: "لا صلوة لمن لم یطع الصلوة و طاعة الصلوة ان تنتهی عن الفحشاء و المنكر - نمازنیست نماز كسی كه نماز خود را اطاعت نمی كند، و اطاعت نماز این است كه از فحشاء و منكردست بردارد" (1).

مؤلف: این روایت را صاحب الدر المنثور نیز از ابن مسعود و غیر او آورده (2).

و نیز در همان كتاب است كه انس روایت كرده كه جوانی از انصار نمازهای خود رابا رسول خدا(ص)می خواند، و در عین حال مرتكب فحشاء هم می شداین خبر به رسول خدا(ص)رسید، فرمود نماز او روزی او را از فحشاء بازخواهد داشت (3).

و نیز در همان كتاب است كه علمای امامیه از امام صادق(ع)روایت كرده اند، كه فرمود: هر كه دوست می دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، به خود بنگرد، كه آیانمازش او را از فحشاء و منكر بازمی دارد یا نه؟به همان مقدار كه بازش می دارد قبول شده (4).

و در تفسیر قمی در ذیل جمله"و لذكر الله اكبر"می گوید: در روایت ابی الجاروداز امام باقر(ع)آمده كه آن جناب در معنای این جمله می فرمود: یعنی، اینكه خدا به یاد نمازگزاران است مهم تر است از اینكه نمازگزاران از او یاد می كنند، مگر نشنیدی كه فرمود: "اذكرونی اذكركم - مرا به یاد آورید تا شما را به یاد آورم"؟ (5).

مؤلف: این یكی از همان چند معنایی است كه در ذیل آیه شریفه نقل كردیم.

و در تفسیر نور الثقلین از مجمع البیان نقل كرده كه گفته است: اصحاب ما امامیه ازامام صادق(ع)روایت كرده اند، كه فرمود: منظور از"ذكر الله"یاد خدا است، درهنگام برخورد به حلال و حرام او، (یعنی در برابر حلالش شكر گفتن، و از حرامش پرهیزكردن) (6).

و در همان كتاب از معاذ بن جبل روایت كرده كه گفت: من از رسول خدا(ص)پرسیدم كدام یك از اعمال محبوب ترین عمل نزد خدا است؟فرمود: اینكه بمیری در حالی كه زبانت از ذكر خدای عز و جل تر باشد (7).

............................................ (1)مجمع البیان، ج 8، ص 289. (2)الدر المنثور، ج 5، ص 146. (3 و 4)مجمع البیان، ج 8، ص 285. (5)تفسیر قمی، ج 2، ص 150. (6 و 7)تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 162.

صفحه : 213

چند روایت حاكی از اینكه مراد از"الذین اوتوا العلم"ائمه(علیهم السلام)هستند و در باره شان نزول آیه: "ا و لم یكفهم انا انزلنا علیك..."و نیز در همان كتاب است كه رسول خدا(ص)به معاذ فرمود: ای معاذ سابقین كسانی هستند كه شبها را با ذكر خدا زنده می دارند، و كسی كه دوست دارددر باغهای بهشت گردش كند، زیاد ذكر خدای عز و جل بگوید (1).

............................................ (1)نور الثقلین، ج 4، ص 162

منابع مقاله:


المیزان جلد شانزدهم، طباطبائی ، سید محمد حسین؛ 



سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 21:14 ::  نويسنده : کامران مومن زاده


آثار نماز نخواندن

خشم خداى متعال

۱ ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هر كس نمازى را نخواند، خداوند را مى بیند كه

بر او خشمناك است.

تباه شدن عمل

۲ ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هر كس نماز را از روى قصد ترك كند، خداوند

عملش را تباه مى كند[۱].

۳ ـ زراره: از امام صادق درباره این گفته خداى جلّ جلاله پرسیدم : «هر كس به

(اركان) ایمان كفر ورزد، بى گمان عملش تباه است» ، فرمود: ترك كردن كارى كه

بدان اقرار دارد كه از آن جمله، ترك نماز بى هیچ بیمارى و گرفتارى است.

كفر

۴ ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هركس نماز را عمداً ترك كند، آشكارا كفر

ورزیده است[۲].

۵ ـ پیمان میان ما و آنان، نماز است . پس هر كس آن را ترك كند ، كافر شده است.

۶ ـ كسى كه نماز نمى گزارد، دین ندارد.

۷ ـ كسى كه نماز نمى گزارد، بهره اى از دین ندارد[۳].

۸ ـ (مرز) میان كفر و ایمان ، جز ترك نماز نیست.

۹ ـ (مرز) میان بنده و كفر، ترك نماز است.

۱۰ ـ هركس نماز را ترك كند و به پاداش آن امید نورزد و از عذابش نهراسد، اهمیت

نمى دهم كه یهودى، مسیحى و یا مجوس بمیرد.

۱۱ ـ میان مسلمان و كفر ، جز این نیست كه نماز واجب را از روى قصد ترك كند و یا

به جهت سبك شمردن آن را نخواند.

۱۲ ـ امام صادق علیه السّلام : مردى نزد پیامبر آمد و گفت: اى پیامبر خدا، مرا

سفارش كن. فرمود: نماز را از روى قصد وامگذار كه هر كس آن را از روى قصد ترك

كند، دین اسلام از او وا رهیده است. (مسلمان نیست)[۴].

۱۳ ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ـ در سفارش به معاذ ـ : هرگز نماز واجب را از

روى قصد ترك مكن ، كه هر كس نماز واجب را از روى قصد ترك كند، خداوند تعهدى

دربرابر او ندارد[۵].

۱۴ ـ امام صادق علیه السّلام ـ به كسى كه از گناهان بزرگ پرسیده بود ـ فرمود:

ترك كردن نماز از روى قصد یا هر آنچه خداى جلّ جلاله واجب كرده است؛ زیرا

پیامبرخدا صلّى الله علیه و آله فرمود: هر كس نماز را از روى قصد ترك كند ، از

پیمان خداوند جلّ جلاله و پیمان پیامبرش ، بیرون رفته است.

۱۵ ـ امام علىّ علیه السّلام : تفاوت میان مؤمن و كافر، نماز است . پس هر كس

آن را ترك كند و ادعاى ایمان كند، عملش او را تكذیب مى كند و گواهى از خودش بر

خود اوست.

۱۶ ـ امام صادق علیه السّلام ـ در پاسخ به این پرسش : چگونه زناكار را كافر نمى

نامید و ترك كننده نماز را كافر مى نامید و دلیل آن چیست؟ ـ فرمود: چون زناكار و

مانند آن، به جهت غلبه شهوت آن را انجام مى دهد و ترك كننده نماز فقط از روى

سبك شمردن ، آن را ترك مى كند.

--------------------------------------------------------------------------------

(۱) در صحیح بخارى وسنن نسایى ومسندابن حنبل چنین آمده است: «هركس

نماز عصر را ترك كند...».

(۲) در عوالى اللآلى قید «آشكارا» نیست.

(۳) متن دعائم الاسلام چنین است: «كسى كه نماز را ترك كند نصیبى از اسلام

ندارد».

(۴) در الترغیب و الترهیب چنین آمده است: «از روى قصد نماز را ترك مكنید، كه هر

كس آن را از روى قصد ترك كند، از دین خارج شده است».

(۵) در المستدرك على الصحیحین در انتهاى حدیث افزوده است : «و پیامبرش نیز

تعهدى ندارد».
 



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نماز و آدرس almobin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 160
بازدید کل : 5094
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1